جدول جو
جدول جو

معنی گوش نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

گوش نمودن
گوش دادن استماع کردن، مواظب بودن مراقب بودن مراعات کردن گوش داشتن: مسلمانان بنزدیک رسول آمدند و گفتند: یا رسول الله راعنا ما را مراعات کن و مارا بپای و گوش نما وحدیث مادار خ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روی نمودن
تصویر روی نمودن
نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوزش نمودن
تصویر پوزش نمودن
اظهار پوزش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوزش نمودن
تصویر پوزش نمودن
عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روی نمودن
تصویر روی نمودن
رو نمودن، روی نشان دادن، ظاهر شدن، توجه کردن
فرهنگ فارسی عمید
گوش دادن استماع کردن، استراق سمع کردن: صابر و حملا در سرای شاه آمدند و نظاره میکردند و گوش نهاده بودند تا چه شنوند، متوجه شدن توجه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روی نمودن
تصویر روی نمودن
((نُ دَ))
توجه کردن، اتفاق افتادن، در خاطر گذشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش نهادن
تصویر گوش نهادن
((نِ دَ))
سخن شنیدن، متوجه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش نهادن
تصویر گوش نهادن
به دقت گوش دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رو نمودن
تصویر رو نمودن
روی نشان دادن، ظاهر شدن، توجه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل نمودن
تصویر گل نمودن
((گُ. نُ دَ))
جلوه کردن، ظاهر شدن
فرهنگ فارسی معین